۰۰/۵/۱۴ پنج شنبه
بذارید صادقانه بگم. من اولین نفر در طول تاریخ نیستم که تصمیم گرفتم ساعت ۵ صبح از خواب بیدار بشم و بعد از دیدنیه سری کلیپ انگیزشی توی یوتیوب سعی کنم که ورزش کنم یا حتی بعد از دیدن برنامههای سامان گلریز بخوام خونه رو تمیز کنم و آشپزی کنم.
همهمون کتابایی رو خوندیم، پادکستایی رو گوش دادیم و کلیپهای یوتیوبی رو دیدیم که انگیزشی بودن و سعی کردیم توصیههایی که برای فعالیت روزانهمون بهمون میدن رو اجرا کنیم. همه این کارو کردیم. عادتهای اتمی، مینیمالیسم، برنامههای روزانه بیلیونرها. ولی هیچکدوم از این کارها به نظر دوامی نداره.
هنوزم ماتحتمون وسیعه و خونهمون بهم ریخته است. کلی لباس روی زمین پخش و پلاست. هنوزم ساعت ۵ صبح از خواب بیدار نمیشیم. هیچ کاری نمیکنیم. بجز تماشای سریالهای جدید نتفیلیکس.
خب این جورجاها به خودمون میگیم همهی اینا به خاطر اینه که توی کارمون نظم نداریم. خودمون رو بخاطر شکستها سرزنش میکنیم و متقاعد میشیم که هیچ وقت به اون آدمی که میخوایم تبدیل نخواهیم شد.
و درست هم میگیم. کمتر از یک هفته یا یک ماه بعد از عهد و قولهایی که با خودمون می-بندیم، باز برمیگردیم سر خونهی اول. توی اون حالت تعادلی که بهسختی تلاش کردیم تا شکستش بدیم ولی فقط اون حالت دائمیه که ما و برنامههامون رو شکست میده.
چرا این اتفاق میفته؟ خب بخاطر اینه که ما به افسانهی نظم باور داریم.
وقتی که در مورد معنای نظم صحبت میکنیمیه مشکلی به وجود میاد. اینایه سری از اون مشکلاتی هستن کهیهزمانی همهمون تجربهش کردیم:
اگر اونطوری که باید و شاید به لیست بالا نگاه کنیم؛ میبینیم که نظم به معنی رنجی هست که معمولا باید برای رسیدن به هدفی تجربه کنید. این مشکلیه که وجود داره. بار معنایی منفی بین نظم و اون چیزی که من میخوام به دست بیارم فقط به شما احساس اون ضرب المثل معروف رو القا میکنه که نابرده رنج گنج میسر نمیشود. این فرایند فکری که در کنار طبیعت ما برای فرار از رنج قرار میگیره، سبب توجیه درونی ما برای برگشتن به عادات و رفتارهای سابقمون میشه که برنامهی منظم رو دنبال نکنیم.
ریشههای لاتین کلمهی «نظم» در واقع به معنی «یادگیری» برمیگرده. یهجایی توی سالیان سال پیشرفتهای زبانی، معنایی که پیدا کرد تبدیل شد بهیه نوعی از خودزنی. بهجای اینکه تلاش کنیم تا نظم رو بر اساس درک مدرنش به کار بگیریم، چرا برش نگردونیم به اون ریشههای لاتینی که داشته؟
برای اینکهیه چیزی رو واقعا یاد بگیریم لازمه کهیه سری آزمون و خطا انجام بدیم. وقتی که بحث به تغییر دادن عادات و حرکت به سمتیه هدف خاصی میرسه که برای رسیدن بهش به نظم نیاز داریم، نگاهمون به شرایط و چیزایی که لازم داریم غیرواقعی میشه. بنابراین اون چیزی که باید انجام بشه رو بر اساس اون چیزهایی که روی اینستاگرام، تیک تاک، فیسبوک یا پلازیکا دیدیم و خوندیم، تنظیم میکنیم. بعدش شکست میخوریم توی کار و خودمون رو سرزنش میکنیم و تسلیم میشیم.
اما چی میشه اگه به جای اینکه به خودمون بگیم که نظم لازم برای این کار رو نداریم؛ بیایم و ببینیم کجای کار غلط بوده و دوباره تلاش کنیم؟ وقتی که شروع به انجام دادنیه کاری میکنیم؛ یه عینک با شیشههای قرمز به چشممون زدیم. تصویرمون شبیه اون چیزیه که باید باشه، اون حسی که باید بهمون بده و اون جوری که باید بهمون کمک کنه تا به اهدافمون برسیم. اما واقعیت از این تصویر رنگی رنگی ما متفاوته.
به جای این که تسلیم بشیم باید روی واقعیت کار کنیم. نه اون جوری که فکر میکنیم واقعیت باید باشه.
دوست دارید که ساعت ۵ صبح بیدار بشید؟ ولی همزمان نمیخواید وقتی هوا اون زمان انقدر سرده از تختخواب بیرون بیاید؟ یکی از اون تایمرهای هوشمند و گرمکننده هوا بگیرید تا وقتی که بیدار میشید اتاقتون گرم و نرم باشه.
دوست دارید بدنتون روی فرم بیاد ولی نمیخواید برید باشگاه؟ (همه اهل باشگاه نیستن مخصوصا توی این شرایط کرونا)یه فرش مخصوص یوگا بگیرید و به جای این که از اول برید سراغیه ساعت ورزش، اول ده دقیقه کار کنید. کار کردن اول صبح روی روحیهتون اثر خیلی خوبی نداره؟ سر ظهر یا شب ورزش کنید.
نکته اینجاست که اگر بدردتون نمیخوره، وضعیت محیطتون رو در نظر بگیرید، شرایط روانی و روحیتون و هرچیزی که اذیتتون میکنه رو بررسی کنید و تغییرات رو بر اساس همون اعمال کنید.
برای این که واقعا منظم باشید باید آزمون و خطا انجام بدید تا ببینید که بهترین راه برای به دست آوردن اون چیزی که میخواید چیه. صرفایه برنامه رو انجام ندید و فکر کنید که خب همینه که هست. نشد که نمیشه. درسته. نشده. ولی راهها و زمانهای دیگه برای همین کار وجود داره. فقط باید ببینید که چه چیزی بیشتر به درد شما میخوره.
میخواید یه تغییری ایجاد کنید؟ برای ایجاد تغییر نیاز به پایداری دارید. هرچقدر که مشکلاتتون با اون کاری که میخواید انجام بدید کمتر باشه، براتون راحتتره که اون کار رو انجام بدید.
با اینحال شرایط تغییر میکنن. زندگی پیش میره. بعضی وقتا میبینیدیه کاری همهچیزش بیمشکله ویهویی انجام دادن همون کار سخت و یا حتی غیر ممکن میشه. یه سالی خوب عمل میکرد ولی معنیش این نیست که تا ابد بشه همونطوری انجامش داد.
مدت زمانی کهیه کاری رو به یک شکل انجام میدید در واقع مهم نیست. چیزی که مهمه اینه که اون کار رو انجام بدید، آزمون و خطا بکنید و ببینید که چه مدل بسته به شرایط فعلیتون بهترین مدله. شکست میخورید و نکته همینجاست. درک شما از اینکه شرایط چطوری باید باشن در مقابل با واقعیت همیشه بینقص نیست. عادتها و فعالیت روزانهیه نفر ممکنه برای شرایط زندگی فعلی شما غیر ممکن باشه. با این حال راه حل شما شاید برای یوتیوبر، بلاگر مورد علاقه صفحات انگیزشی اینستاگرام و تلگرام هم خیلی به کار نیاد.
نظم با شکست تعریف نمیشه. نظم یعنی قابلیت ادامه دادن و تطبیق دادن خودتون با شرایط تا هرقدری که لازم هست. نظم یعنی یادگیری و بهتر کردن آگاهیتون نسبت به خودتون، نیازهاتون و کار کردن روی اینها تا اینکه بتونید به سمت هدفی که دارید حرکت کنید.
در حال انجام عملیات